، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

ما سه نفریم

روشا 3 ماهه شد

 3ماهگیت مبارک عزیزترینم امروز روشا خانم ما سه ماهه میشه. باورم نمیشه اینقدر زود گذشته. روشا جونم کلی کار جدید یاد گرفته: شبا دیگه تقریبا تا صبح میخوابه میخنده و ذوق میکنه منو کاملا میشناسه عاشق نشستن تو وان حمومه پستونک میخوره سعی میکنه اشیا رو با دست بگیره شیشه شو با دستش میگیره وقتی میخوای ازش عکس بگیری با دقت به لنز دوربین نگاه میکنه امروز کلی عکس ازش گرفتم و کلی هم همکاری کرد اما از ترس اینکه از مد عکاسی بیاد بیرون دست به لباساش نزدم. اینم عکسای روشا با عروسکاش عاشق این عکسشم .   ببین چقدم جدیه اینم عکس با کلا...
3 دی 1392

ازطرف خانواده خاله معصوم

سلام.روشا جون شما باعث شدی امشب ما باهم دیگه اطلاعاتمون روبه روزکنیم وبرات پیام بفرستیم.امیدواریم که همیشه سالم وسرحال باشی عزیزجونم.خاله معصوم شماروخیلی دوست داره وبرات آرزوی رشدروزافزون داره میخواد که همیشه پیشش باشی وتوبقلش بگیرتت وبرات خوراکی های خوب بخره.دوست داریم زیاد.راستی عموجعفرهم خیلی دوست داره همچنین داداش مهران منم برات ارزوی سلامتی داره... ...
2 دی 1392

سلام.عرض تبریک خدمت عزیزخودمون

سلام نی نی کوچولو خوفی چه خبرا فردا سه ماهت تموم میشه میری توچهار ماه مبارک باشه خدا کنه که همیشه سالم باشی عزیزجونم من دخترخاله معصوم،نسرینم.دوست دارم زیاد.حالاخودخاله باهات حرف داره:سلام روشاجونم خوبی خانمم؟
2 دی 1392

اولین شب یلدای دخترم

دیشب آخرین شب پاییز امسال بود. پاییزی که بهاری ترین دختر دنیا رو به ما هدیه داد. دیشب اولین یلدای شما بود عشقم. خونه خاله معصوم بودیم و خاله مونا اینا هم اونجا بودن. همه از اینکه شما امسال در بینمون هستی خیلی خوشحال بودن. خاله معصوم برات پاستیل هم خریده بود !!!!!! شما بیشتر شبو تو خواب ناز بودی  ایشالا سال دیگه اینموقع از تمام خوراکیها میخوری و همه جارو به هم میریزی ...
1 دی 1392

2ماه و 8 روز

دیروز برای اولین بار بردیمت آتلیه. ازت چندتا عکس گرفتیم. خداروشکر خیلی آروم بودی فکر کنم خیلی عکسات قشنگ بشه. فکر میکردم فلاش دوربین اذیتت کنه اما حتی پلک هم نمیزدی خیلی عجیبه نه؟؟؟؟ به محش اینکه عکسات حاضر بشه اینجا هم میذارمشون تا دوستامونم ببینن.
11 آذر 1392

2ماه و یک هفته

ََعزیزم عکس مال امروزه. امروز بیشتر روز خواب بودی.  منم فرصت کردم کلی کار عقب افتاده رو انجام بدم. ازت ممنونم عشقم. هرازگاهی یه همچین فرصتی به مامان بده الان دیگه مثل روزای اول نیستی. میخندی،بازیگوشی میکنی، دستتو میخوری، دل درداتم خیلی کمتر شده. خداروشکر. البته منم سعی خودمو میکنم که بهمون سخت نگذره الان حدودا 4500 گرم وزن و 55 سانت قد داری خوشگلم. نمیتونم بگم چقدر دوست دارم. یک لحظه نمیتونم ازت جدا بشم. راستش هرگز فکر نمیکردم اینقدر به بچم وابسته بشم. از اینکه دارمت خیلی خوشحالم. از خدا ممنونم که تو رو بهم داده. خدایا شکرت   ...
10 آذر 1392

روزهای من و روشا 1

دختر نازنینم تا 40 روزگیت بیشتر روزا با دیگران بودیم اما حالا بیشتر روزا خودمون دوتاییم. الانم تو بغلم خوابیدی. قربون خوابیدنت برم. توی این 48 روز خیلی اتفاقا افتاده برامون اما فرصت نوشتنشو پیدا نکردم. حتی فرصت نکردم عکسایی که دوست دارم ازت بگیرم. از قد و وزنت بگم که تو 40 روزگیت 4200 گرم وزن و 56 سانت قدت بود و دور سرتم 36 سانت. هفته گذشته خیلی بیقرار بودی و همش یبوست و دل درد داشتی اما الان بیشتر ساعتا خوبی فقط شبا از ساعت 8 تا 12 یک کم بیقراری میکنی. البته منم کم کم فهمیدم که چی باید بخورم و چی نخورم که اذیت نشی. بابایی همش میگه دخترم خیلی مظلومه.راستم میگه خیلی چشمای مظلومی داری عزیزم بعضی شبا تا صبح فقط چند با...
20 آبان 1392