دوم مهر
تولدت مبارک خوشگل مامان
سال گذشته یک چنین شبی مامان از اوضاع و احوال خودم فهمیدم که تا چند ساعت دیگه میتونم تو بغلم بگیرمت. شب فراموش نشدنی بود. اون شب و روز بعدش از بهترین روزهای زندگی من هستن که تا زنده ام احساسشو فراموش نمیکنم.
تا صبح توی خونه قدم میزدم. صبح رفتم بیمارستان و ساعت 11:50 شما رو گذاشتن تو بغلم.
خیلی خوشحال بودم و پر از انرژی.
باورم نمیشه که یک سال از اون روز میگذره و فردا خوشگل خانم من یک ساله میشه.
امیدوارم عمر طولانی و مفیدی داشته باشی.
پسفردا برات جشن تولد گرفتیم توی یه تالار نزدیک خونمون.
بعدا توضیحات و عکساشو میذارم برات.
فعلا باید برم چون کلی کار دارم
میبوسمت عشقم
بازم تولد قشنگت مبارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی