، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

ما سه نفریم

جشن تولد یکسالگی روشا

1393/7/14 0:00
نویسنده : مامان مریم
465 بازدید
اشتراک گذاری

تولدت مبارک عشق من

دختر نازنینم روز پنجشنبه سوم مهر ماه پا به دومین سال زندگی قشنگت گذاشتی و من و بابایی فرداش یعنی چهارم مهر برات تولد یکسالگیتو جشن گرفتیم.

برات تم کفشدوزک رو انتخاب کردیم به این شکل که:

لباست رو دادم مزون برات دوخت که بسیار زیبا شده بود و خیلی بهت میومد:

اینم عکسش:

این پشت لباس:

اینم جلوی لباس:

البته خودش خیلی قشنگتر از عکسشه.

کارت دعوتت هم کفشدوزک بود که چون تعدادش خیلی زیاد نبود خودم درست کردم که برات یادگاری بشه عزیزم. امیدوارم بپسندی.

اینم عکسش:

کیک تولدت هم کفشدوزکی بود

اینم عکسش:

تزیینات شامل بادکنک قرمز و مشکی و یک ریسه کفشدوزک و عدد یک که شامل دوتا عکس از روز به دنیا اومدنت و روز تولدت میشد بود.روبان دسته چاقوت قرمز بود. یه کلاسور قرمز و مشکی که روش یه کفشدوزک چسبونده بودم هم برای برگه های یادگاریت درست کرده بودم که همه برات یادگاری نوشتن. کلاه تولدت هم قرمز و مشکی با طرح کفشدوزک بود که سریعا خرابش کردی و به عکس نرسید !!!!

راستی هدیه من و بابایی هم یه جفت گوشواره کفشدوزکی بود که خاله جون هم زحمت کشید پلاکشو برات خرید. برات توی آلبوم تولدت همه هدیه هاتو مینویسم.

برای روی پرسهای غذا هم روی خلال دندون برچسب نوشجان با عکس خودت گذاشته بودم. روی چندتا از قندها هم کفشدوزک گذاشته بودم. جلوی در ورودی هم خوش امدید با عکس خودت و چندتا کفشدوزک چسبونده بودم.

خلاصه جشن قشنگی بود. همه راضی بودن و بهشون خوش گذشته بود. خدا رو شکر خود شما هم اذیت نشدی و سرحال بودی. اول همین که رسیدیم اونجا با اینکه صبح بود و دو ساعت بود بیدار شده بودی اما باز یک ساعت خوابیدی و تا اومدن مهمونا بیدار شدی. البته کل زمان جشنو تو بغل بودی و اصلا دوست نداشتی بذاریمت زمین. به همین دلیل نتونستیم عکسهایی که میخوایم ازت بگیریم.

البته دو روز بعدش بردیمت آتلیه و با لباس قشنگت ازت عکس گرفتیم عزیزم.

در ضمن جا داره که:

 همینجا از پسرخاله وحید برای همکاریش تو آماده سازی تزیینات و کمکهاش تو روز تولدت تشکر کنم. همچنین از پسرخاله مهران که روز تولدت خیلی زحمت کشید. 

از خاله معصوم که از روز قبل از تولدت اومد اینجا و کمکمون کرد. از خاله مونا که روز تولدت همش مواظبت بود.

از عمه جون که هفته قبل از تولدت سعی کرد تو انجام کارا ما رو همراهی کنه و از تمام کسانی که زحمت کشیدن به تولدت اومدن و برات هدیه آوردن.

همچنین تشکر ویژه از بابایی که زحمت زیادی برای برگزاری جشنت کشید عزیزم.

ایشالا جشن تولد 120 سالگیت عزیزم بوسمحبت

اینم یه عکس از خودت که کراپ شده از عکسای دیگهخندونک

یادم رفت بگم:

مامانی هم به افتخارت سارافون قرمز با کت مشکی پوشیده بودم و بابایی هم کراوات قرمز تیره با خالخالهای ریز مشکی زده بودچشمک

اینم عکس دسته گلی که دایی محمد برات آورده بود. دستش درد نکنه دایی جون مهربون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)