، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

ما سه نفریم

ماه هفتم

1393/1/25 17:21
نویسنده : مامان مریم
195 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم از سوم فروردین وارد ماه هفتم زندگیت شدی. غذای کمکی رو برات شروع کردم. صبحها فرنی و حریره بادوم میخوری. بعدازظهرها سوپ. از فردا عصرها هم میخوام بهت پوره بدم. بین غذاهاتم شیر خشک یا شیر مادر میخوری.خدا رو شکر خیلی از غذا خوردن خوشت اومده.غذا رو بهتر از شیر میخوری. بنابراین بهتر سیر میشی،بهتر میخوابی و خوشحالتری.

شبا معمولا بین ساعت 10-11 میخوابی. گاهی هم از 9 میخوابی. عادت کردی آخر شب یک کم راه میبریمت، بعدش میذاریمت تو رختخوابت یک کم بازی میکنی، خواب بعدش یه شیشه شیر میخوری شیر و همین که تموم میشه میخوابی خواب

تا صبح دو بار بیدار میشی و معمولا شیر مادر میخوری، گاهی هم شیرخشک.اما در هر حال ساعت 7 صبح باید یه شیشه شیر بخوری.

گاهی هم یکدفعه بیدار میشی و گریه میکنی گریهو همین که بغلت میکنم آروم میشی و دوباره میخوابی. فکر کنم خواب بد میبینی.

بعضی وقتا هم دنبال پستونکت میگردیپستونک و تا بهت میدم دوباره میخوابی.

از جاروبرقی و لباسشویی خوشت میاد.البته فقط دوست داری از دور تماشاشون کنی. امروز تو بغلم نشسته بودی، ایتقدر به لباسشویی نگاه کردی تا خوابت برد !

راستی چند روزه یاد گرفتی انگشت پاتو میبری توی دهنت و میخوری

پا

وقتی میخوای روروئکتو راه ببری هی بالا پایین میپری، البته فقط روی سرامیک و موکت موفق میشی تکونش بدی.

خلاصه اینکه از اینکه روزامو باهات میگذرونم خیلی خوشحالم عزیزم قلب

آهان یادم رفته بود بگم: هی برمیگردی روی شکم، بعدش به جای اینکه بری جلو، عصبانی میشی و غرغر میکنی.انگار اصلا از سینه خیز رفتن خوشت نمیاد. 

خیلی دوست دارم زودتر راه بری و حرف بزنی

 اینم یکسری از عکسای این ماهت:

1

2

3

4

5

6

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان باران
30 فروردین 93 0:56
سلام دختر نازی دارین خدا حفظش کنه به وب ماهم سر بزنید منتظر نظرای قشنگتون هستم
مامان نسیم
2 اردیبهشت 93 16:59
سلام خاله جون خیلی وقت بود نیومده بودم چقدر بزرگ شدی هزار ماشاله . ان شااله 120 تا سیزده بدر ببینی و کنار پدر و مادر سالم وسلامت بزرگ بشی عزیزم
مامان مریم
پاسخ
سلام خاله نسیم جون. ممنون.ایشالا شمام همیشه سالم باشید