، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

ما سه نفریم

بعد از چند روز

1391/12/3 11:41
نویسنده : مامان مریم
97 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم. از اول هفته نتونستم بیام و برات بنویسم. آخه خیلی حالم بد بود  

حالت تهوع از یه طرف، غذا هم که نمیتونستم بخورم، سرفه و آلرژی هم که نگو !!!!

دکتر که میگه حاملگی آلرژیمو تحریک کرده ولی راستش وقتی بی دلیل سرفه میکنم خیلی میترسم، همش با خودم میگم نکنه یه مریضی داشته باشم. آخه نمیخوام تو اصلا عذاب بکشی مامانی. نمیخوام یوقت ... اصلا ولش کن. ایشالا که در کنار هم سالهای سال با خوشحالی و سلامتی زندگی میکنیم. انگار حاملگی ترسوم کرده ولی نباید به این افکار مسخره بها داد. هرچی خدا بخواد همون میشه عزیزم. خودم و تورو به خالقمون میسپارم.

این چند روز عمه جون خیلی کمکمون کرد. دستش درد نکنه. مامان بزرگ که مریض بود اما عمه نذاشت گرسنه بمونیم. خیلی دوستت داره ها!!! قلب

امروز حالت تهوع مامانی یک کم بهتره. میخوام با بابایی دوتایی ناهار درست کنیم. ببخشید ببخشید سه تایی!!

الانم بابایی داره شدیدا ورزش میکنه. آخه میخواد وقتی میبینیش مثل همیشه خوش هیکل باشه. قربون جفتتون برم من.

خوب رشد کن و خوشحال باش

تا بعد قلبماچ

تا بعد خدانگهدار

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)